سازمان اقدام آشکار جهانی

تغییر رویکرد طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی درباره ی افراد تراجنسیتی ( ترنس سکشوال) درگذر زمان

تغییر رویکرد  طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی درباره ی افراد تراجنسیتی ( ترنس سکشوال) درگذر زمان

تغییر رویکرد  طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی درباره ی افراد تراجنسیتی ( ترنس سکشوال) درگذر زمان

فریبا

سازمان بهداشت جهانی به طور معمول هر ده سال یک‌بار کتابچه‌ی طبقه‌بندی شده و کدگذاری شده تمامی بیماری‌های موجود و شناخته شده در انسان را به همراه علایم و روش‌های تشخیص و پیشنهادات درمانی برای استفاده متخصصان سراسر جهان منتشر می کند. به این کتابچه آی سی دی گفته می شود و زبان بین‌المللی  متخصصان در شاخه های مختلف علوم پزشکی به شمار می رود. آی سی دی هر سال در حوالی ماه اکتبر به روزرسانی می شود و بر اساس نتایج تحقیقات جدید درباره ی بیماری‌های مختلف ممکن است تغییراتی جزیی در آن صورت گیرد.

اگرچه هرده سال یکبار به طور کامل و بنیادین تغییر می کند و دلیل آن نیز تحول علم و تکنولوژی و کشف روش‌های درمانی جدید و داروهای موثرتر است.  همچنین با گذشت زمان و تحول دموکراسی و اصولی مانند برابری و انگ زدایی، بسیاری از وضعیت‌هایی که پیش‌تر بیماری تلقی می شدند ممکن است در نسخه های بعدی مورد بازبینی قرار بگیرند، تغییر نام بدهند یا حذف شوند.  

با این مقدمه، این متن درصدد آن است که تغییر در طبقه بندی ترنس سکشوالیتی را از نخستین نسخه آی سی دی تا به امروز -که دهمین نسخه ی آن ماه‌های پایانی اعتبارش را طی میکند– مورد بررسی قرار دهد.

ترنس سکشوالیتی تا قبل از 1965 در طبقه بندی آی سی دی  وجود نداشت. در این سال بود که هشتمین نسخه این طبقه بندی منتشر شد و در آن این هویت جنسی در زیر گروه انحرافات جنسی با عنوان ترنس وستایتیسم معرفی شد. در نسخه نهم که ده سال بعد منتشر شد، این هویت این‌بار با نام ترنس سکشوالیتی در زیرگروه انحرافات جنسی قرارگرفت.

ترنس سکشوالیتی در حال حاضر در آخرین نسخه منتشر شده (نسخه دهم) آی سی دی زیر عنوان کلی بیماری های رفتاری و روانی و عنوان جزی‌ تر اختلالات هویت جنسی طبقه بندی می شود. ابعاد طبقه‌بندی ترنس تنها به مساله انگ بیماری روانی مرتبط نیست. بلکه ابعاد قانونی به ویژه درباره ی ترنس هایی که علاقه‌مند به جراحی تغییر جنسیت‌اند بسیار پیچیده است.

بسیاری از فعالان حقوق ترنس معتقدند که حذف ترنس سکشوالیتی از طبقه بندی بیماری‌ها، دسترسی این افراد به  کمک های مالی دولت‌ها برای جراحی تغییر جنسیت را دشوار یا ناممکن می سازد. در حالی که وجود این طبقه بندی در واقع توجیهی پزشکی برای ارایه حمایت و بیمه درمانی به این افراد ارایه میدهد. ضمن اینکه برای انجام روند قانونی تغییر جنسیت در بسیاری از کشورها فرد نیازمند این است که ابتدا تشخیص دریافت کند تا بتواند وارد فرایند ارزیابی و روان درمانی اولیه و سپس هورمون درمانی و جراحی شود.

از سوی دیگر افراد ترنس درصورتی که نتوانند روند قانونی- پزشکی تغییر جنسیت را طی کنند ممکن است درمعرض خشونت و تبعیض اجتماعی مضاعفی قرار بگیرند. به طور مثال در کشوری مانند ایران، یک فرد ترنس بدون مجوز نمی تواند پوششی  مغایر با بدن فیزیکی‌ش ( بر اساس هنجار فرهنگی ایران) داشته باشد و این مساله میتواند منجر به مشکلاتی مانند تمسخر، آزار خیابانی و خشونت نه تنها از سوی افراد ترنس فوب یا بلکه از سوی پلیس و سایر نهادهای امنیتی شود. حال آن که وجود مجوز قانونی ( که نیازمند تشخیص پزشکی است) حداقل روی کاغذ،  فرد ترنس را از خطر دستگیری و مجازات توسط پلیس مصون نگه می دارد.

گروهی دیگر از فعالان حقوق ترنس بر این عقیده اند که این طبقه تشخیصی منجر می‌شود که افراد ترنس نه تنها تبعیض ناشی از عدم همرنگی با هنجارهای رایج جنسیتی جامعه را متحمل شوند بلکه به عنوان بیمار نیز برچسب بخورند که این مساله به روند دیگری سازی و انزوای آنها از جامعه کمک می کند و در عین حال نفعی برای افراد ترنسی که مایل به جراحی تغییر جنسیت نیستند، در پی ندارد.

انتقاد اصلی گروه دوم این است که جنسیت(جندر)، بر خلاف جنس (سکس)، برساخته ای اجتماعی و فرهنگی است که نمیتوان آن را به نوع خاصی از بیولوژی تقلیل داد. آنها معتقدند این که برخی افراد از کودکی تمایل به داشتن بدنی متفاوت دارند در واقع محصول جامعه  دگرجنس‌گرا محوری است که جنسیت را به صورت دو قطبی زن- مرد معرفی می کند و به این ترتیب افرادی که خود را ورای این دوگانه می بینند به حاشیه می راند.

این تاثیر سیستماتیک و فراگیر سبب می‌شود که افراد به تدریج بر اساس آنچه در دنیای بیرون و در فرهنگ غالب (مانند آن چه در رسانه و تبلیغات و نظام آموزشی و…) مشاهده می کنند به این نتیجه‌گیری برسند که اگر فاقد هنجارهای پذیرفته شده درباره یک جنسیت هستند، پس احتمالاً متعلق به جنس مقابل اند.  در حالی که  ذهن اغلب آنان توسط جامعه  دگرجنس‌گرا‌محور به گونه ای تربیت شده است که تصور وجود جنسیت‌ها و زیست گونه‌هایی ورای دوگانه  زن – مرد برای آنها دشوار یا ناممکن است.

به همین دلیل افراد ترنس در کشورهای درحال توسعه ( مانند ایران و پاکستان) معمولا تمایل بیشتری برای جراحی تغییر جنسیت نشان می دهند. چرا که این کشورها با محدود کردن جنسیت به دوگانه ی زن – مرد ، افراد خارج از این دوگانه را برچسب زده و به عنوان منحرف/مجرم به حاشیه می رانند و همین مساله این افراد را (به طور آگاهانه یا ناخودآگاه) ترغیب می کند که خود را به شکل و قالبی دربیاورند که مورد تایید و پذیرش جامعه است: یعنی مرد یا زن.

کشور دانمارک ژانویه امسال به عنوان اولین کشور در دنیا اعلام کرد که ترنس سکشوالیتی را به عنوان بیماری به رسمیت نخواهد شناخت و ضمن مهیا سازی اقدامات قانونی برای انگ زدایی از ترنس سکشوالیتی اظهار امیدواری کرد که آی سی دی نیز چنین تجدید نظری را صورت دهد. بر اساس گزارشات غیر رسمی،  فعالان زیادی در حال لابی‌گری برای ایجاد تغییرات هستند و احتمالاً  در آی سی دی ۱۱  ترنس سکشوالیتی دیگر زیر عنوان بیماری‌های روانی یا رفتاری طبقه بندی نخواهد شد.

بلکه با نامی جدید در این کتابچه باقی می‌ماند تا افراد ترنس از حمایت‌هایی مانند مشاوره و درمان رایگان بی‌بهره نگردند. این نام «ناسازگاری جنسیتی» خواهد بود و زیر عنوان : نیازمند به دریافت خدمات سلامت جنسی  طبقه‌بندی خواهد شد. هرچند گروهی از فعالان حقوق ترنس، خواستار نرمال سازی مطلق ترنس سکشوالیتی هستند و معتقدند که دریافت خدمات مشاوره ممکن است فرد را دچار این باور بسازد که متفاوت از دیگران و نابهنجار است، گروه دیگر بر این باورند که افراد ترنس به دلیل زندگی در جامعه دگرجنس‌گرامحور با چالش‌هایی مواجه می شوند که نیازمند مشاوره به آنان و خانواده‌هایشان برای بهبود کیفیت زندگی آنهاست.

باید منتظر ماند و دید که چه تغییرات جدیدی در طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی  رخ خواهد داد. این تغییرات تاثیرات غیرقابل انکاری بر سیاست دولت‌ها و برنامه های بهداشت و سلامت عمومی در سراسرجهان در قبال افراد ترنس خواهد داشت. این تغییرات همچنین می تواند در درازمدت دیدگاه عمومی جهانی  را نسبت به مساله ی جنسیت تغییر دهد و پیش فرض های دگرجنس‌گرا‌محور در باره زنانگی و مردانگی را به چالش بکشد.

 

برخی منابع مورد استفاده :

Drescher J, Cohen-Kettenis PT, Reed GM: Gender incongruence of childhood in the ICD-11: Controversies, proposal, and rationale. Lancet Psychiatry, 2016, 3:297-304. 

Drescher J: Minding the Body: Situating Gender Diagnoses in the ICD-11. International Review of Psychiatry, 2012, 24(6): 568–577.

http://psychnews.psychiatryonline.org/doi/full/10.1176/appi.pn.2016.8a15

https://www.scientificamerican.com/article/where-transgender-is-no-longer-a-diagnosis/

http://apps.who.int/classifications/icd10/browse/2016/en#/F64.0

 

متن منتشر شده در اینجا تنها به منظور ارایه اطلاعات مفید درباره موضوعات مورد بحث است. نظرات و عقاید نویسنده‌ لزوما نظر و عقیده سازمان آوت‌رایت نیست و مسئوليت مطالب مندرج در هر مطلب برعهدۀ نويسنده است.