سازمان اقدام آشکار جهانی

دگرباشان جنسی و پیچیدگی مسائل حقوقی

دگرباشان جنسی و پیچیدگی مسائل حقوقی

Mehri-Jafariدر گفت وگو با مهری جعفری، وکیل و فعال حقوق بشر

منتشر شده در صفحه‌ی دگرباش وب‌سایت رادیو زمانه، 12 خرداد 1394

مهری جعفری، وکیل دادگستری، شاعر و کنشگر اجتماعی در زمینه‌ حقوق بشر، مقیم شهر لندن است. او با تمرکز بر حقوق زنان، کودکان و اقلیت‌های جنسی کار کرده است. از مهری جعفری مقاله‌های متعدد حقوقی و پروژه‌های تحقیقی و آموزشی مختلفی انتشار یافته و از او تاکنون یک کتاب حقوق در زمینه‌ حقوق ورزشی و یک مجموعه‌ شعر نیز منتشر شده است.

در این مصاحبه از کلمه دگرباشان جنسی استفاده شده است که دربردارنده تمامی اقلیت‌های جنسی (LGBTQI) است که جامعه همجنس­گراهای زن، مرد، تراجنسیتی‌ها، دوجنس‌گراها، افراد میان‌جنسی و یا بی‌جنسیت را نیز شامل می‌شود.

با مهری جعفری در زمینه گشایش‌های حقوقی، وضعیت کنونی و آینده‌ حقوقی مسائل دگرباشان جنسی در ایران صحبت کردم.

شما از چشم‌انداز یک وکیل دادگستری ایرانی، فضای حقوقی داخل ایران را تا چه اندازه آماده تغییر در زمینه مسائل مرتبط به حق و حقوق دگرباشان جنسی ایران می‌بینید؟

وقتی در قانون در زمینه موارد حقوق دگرباشان جنسی صحبت می‌کنیم، در ابتدای امر بایستی مسائل حقوقی آنها را به گروه‌های مختلف تقسیم کنیم. نمی‌شود به شکل عام در مورد حقوق و زندگی همه افراد با هویت‌های جنسیتی و گرایش‌های جنسی مختلف صحبت کرد، بلکه بررسی وضعیت حقوقی هر گروه، بایستی برابر شرایط خاص همان گروه باشد.

در ابتدا من به شرایط و مسائل مرتبط به حق و حقوق ترنس‌سکشوال‌ها در ایران می‌پردازم. چون به نظر می‌رسد این اقلیت جنسی در ایران به رسمیت شناخته شده‌اند و زمینه بهبود شرایط حقوقی آنها، شاید بیشتر از بقیه‌ اقلیت‌های جنسی امکان‌پذیر باشد.

ولی در همین‌جا هم نمی‌شود در مورد عموم این جامعه به یک شکل صحبت کرد. باید ترنس‌ها را تقسیم کنیم به افرادی که عمل تغییر جنسیتی انجام می‌دهند، انجام داده‌اند یا در پروسه‌ کامل کردن آن هستند و افرادی که به هر دلیلی سراغ این فرآیند تغییر جنسیت به کمک عمل جراحی نمی‌روند.

از طرف دیگر، ترنس‌سکشوال‌ها (تراجنسی‌ها) را بایستی از ترنس‌جندرها (تراجنسیتی‌ها) جدا کرد. بعد در هر مورد بایستی سراغ ترنس‌سکشوال‌های مرد و یا زن رفت. مسائل حقوقی هرکدام متفاوت است. ترنس‌جندرها هم بایستی در زمینه جداگانه‌ خودشان بحث شوند.

ممکن است مثال بزنید؛ مگر چه فرق عمده ‌حقوقی، بین‌ ترنس‌سکشوال‌ها و ترنس‌جندرها مشاهده می‌شود؟

یک ترنس‌سکشوال‌ مرد را مثال می‌زنم. او قبل از انجام جراحی کامل در چهارچوب حقوقی ایران، یک زن بوده و یک زن شناخته می‌شود، ولی خودش را در قالب یک مرد می‌بیند، هرچند شناسنامه‌اش تغییر نکرده است. من بایستی روشن صحبت کنم، چون نکته‌های حقوقی در بین است. او جراحی پستان را انجام داده و تخلیه کرده است. وارد پروسه هورمون‌‌درمانی هم شده است، سازمان پزشکی قانونی و انستیتوی مربوطه در ایران هم مدارک قانونی به او داده‌اند. ولی به‌خاطر هزینه‌های گزاف عمل جراحی دوم، امکان انجام این عمل را نیافته است و یا بنا به تصمیم شخصی آن را مناسب خود ندیده است.

طبق قوانین جاری ایران، شما برای اینکه به‌عنوان ترنس مرد پذیرفته بشوید و بتوانید مدارک شناسایی‌تان را تغییر بدهید، باید گواهی انجام کامل جراحی دوم را نیز ارائه دهید. در برخی موارد، حتی به فرد می‌گویند جراحی سوم، یعنی جراحی پروتز آلت تناسلی مردانه را هم باید انجام بدهی تا شناسنامه صادر کنند. مرد مورد نظر ما، در ظاهر یک مرد، با شناسنامه‌ یک زن، در جامعه‌ای جنسیت‌مدار و جنسیت‌مرکز ایرانی زندگی می‌کند و هیچ راه قانونی ندارد تا با مسائل مختلف زندگی‌اش برخورد کند. در چنین شرایط، او در معرض آزار و اذیت مامورهای حکومتی و جامعه قرار می‌گیرد.

هرچند اگر او را بازداشت کنند، درنهایت ممکن است ثابت کند که با داشتن مدارک پزشکی اجازه دارد با ظاهر مرد در خیابان ظاهر شود، ولی همیشه چنین شخصی همراه با وحشت و دلواپسی زندگی می‌کند. به علاوه پیدا کردن شغل و رفتن به دانشگاه برای او مشکل خواهد بود، جنبه‌های مختلف زندگی‌ او، از حق داشتن خانه تا زندگی روزمره هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

پس وقتی از دگرباشان جنسی صحبت می‌کنیم، باید ببینیم از چه گروهی صحبت می‌کنیم. مسائل حقوقی هرکدام متفاوت از دیگری می‌شود.

خب، بگذارید مثال‌های دیگری بزنم. یک فرد ترنس‌سکشکوال را در نظر بگیرید که عمل جراحی‌اش را کامل کرده و شناسنامه گرفته است. حالا در تعریف جنسیتی جامعه، «کامل» تعریف می‌شود. یعنی اگر مرد باشد، بعد از دریافت شناسنامه تازه، دارای تمام حقوق یک مرد خواهد شد و کسی نمی‌تواند حقی را از او کم کند. حالا ارث باشد و ازدواج و مانند آن، همه را مانند یک مرد خواهد داشت.

اگر مرد بوده و زن شده، حالا حقوقش، نصف یک مرد است و در بسیاری از موارد، حقوق اجتماعی خودش را از دست می‌دهد. هرچند این فرد به دلیل مسایل اجتماعی هنوز در شرایط برابر با اکثریت مسلط قرار ندارد، اما شرایط حقوقی او برابر با شرایط مردها و یا زن‌های جامعه خواهد بود.

حالا در اصلاح و تغییر قانونی حق و حقوق این فرد در این چهارچوب، تغییر حقوق قانونی زنان و مسأله برابری زن و مرد اهمیت پیدا خواهد کرد.

مسأله این است که وقتی یک نفر تغییر جنسیت می‌دهد، نباید‌ این اندازه از لحاظ اجتماعی و حقوقی، موقعیت ضعیف‌تری پیدا کند. تغییر جنسیت، نبایستی چیزی باشد که فرد را به یک جهان حقوقی نابرابر وارد کند.

حالا با تمامی این توضیح‌ها، چه راه‌حلی می‌تواند وجود داشته باشد؟

به‌ طور خیلی خلاصه، باید دید قوانین ایران چقدر نسبت به موضوع هویت و گرایش جنسی یک فرد، انعطاف نشان می‌دهد. الان هویت جنسی یک فرد را محدود کرده‌اند به شناسنامه و تغییر جنسیت در شناسنامه را منوط کرده‌اند به جراحی آلت تناسلی.

در بسیاری از کشورهایی که تغییر جنسیت را به رسمیت می‌شناسند، برای تغییر شناسنامه و هویت جنسی، جراحی آلت تناسلی الزامی نیست و چیزی که چنین هویتی را برای شخص رقم می‌زند، خواسته روحی و روانی اوست. چنین فردی می‌تواند راه عمل جراحی را انتخاب کند و یا به روش دیگری جنسیت خود را تغییر دهد و یا نشان دهد. انتخاب نام زنانه برای یک مرد و نام مردانه برای یک زن و نیز تقاضای صدور شناسنامه بر اساس نام جدید هیچ سد قانونی نمی‌تواند داشته باشد و اضافه کردن خانم و یا آقا در ابتدای اسم منع قانونی برای کسی ندارد.

افراد با انتخاب خود می‌توانند خود را خانم و یا آقا بخوانند و کسی هم جرات نمی‌کند بپرسد چرا. در اصل فاصله حقوقی و نابرابری و عدم تراز بین زن و مرد آن قدر بالا نیست که این انتخاب اعمال قوانین جاری را مشکل کند.

مثلاً برای تعیین ارث و یا انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری و یا هر شغل و منسب دیگری، زن‌های ترنس مشکلی نخواهند داشت تا از آنها مدرک جراحی خواسته شود.

در شرایط حاضر که نظام قانونی با دیدگاه فقهی و مذهبی تعریف می‌شود، برای اصلاح قوانین در این زمینه می‌توان مساله قانونی در زمینه صدور شناسنامه را به فتوای آیت‌الله خمینی ارجاع داد و از قانون‌گذاران جمهوری اسلامی ایران خواست که به مضمون این فتوا مراجعه کنند. خمینی بر اساس اصول فقهی، روح را بر جسم مقدم دانسته و در نتیجه راه را برای قبول شرایط ترنس‌سکشوال‌ها میسر کرده است. یعنی کافی است به این فتوا نگاه کنند و حتی اگر جراحی کامل صورت نگرفته است، حقوق‌ شهروندی عضوی از جامعه را پایمال نکنند. هرچند من این چشم‌انداز را خیلی نزدیک نمی‌بینم.

خب اگر بخواهیم امکان اصلاح و تغییر قوانین در زمینه‌ همجنس‌گرایان زن و مرد را در ایران امروز بسنجیم، راه چقدر باز خواهد بود؟

من در کوتاه‌مدت امیدواری چندانی به پیشرفتی در این زمینه ندارم. به خصوص بعد از اجرای قانون جدید مجازات اسلامی که نگاه تبعیض‌آمیز‌تر و غیر قابل‌پذیرش‌تری بر متن قانون مسلط کرده است.

حالا تعریف جدیدی از همجنس‌گرابودگی مردها در قانون ارائه شده و نقش فرد در عمل جنسی باعث تعریف جدیدی از هویت جنسی شده است. یکی فاعل شده است و یکی معفول و تفاوت هولناکی بین دو شریک جنسی، یعنی دو انسان برابر برقرار کرده‌اند. حتی مسلمان بودن یا نبودن فرد را هم ملاک تشدید مجازات او قرار داده‌اند. بسیاری می‌گویند این برخورد باعث شده است تا افراد زیادی از احتمال حکم اعدام رهایی یابند. من چنین اعتقادی ندارم. چون در این شرایط، احتمال اقرار برای فرد بسیار بیشتر از قبل می‌شود. احتمال رسیدن به علم قاضی بر اساس اقرار یکی از طرفین هم بسیار بیشتر شده است. یعنی در عمل، خطر برای فرد زیاد شده است.

ولی در این شرایط هم راه‌حلی می‌توان یافت. جمهوری اسلامی راه را برای ترنس‌سشکوال‌ها باز کرده است و آنها با ارائه‌ مدارک پزشکی، می‌توانند از خطر محاکمه رهایی یابند، هرچند حق و حقوق‌شان هنوز پایمال می‌شود. مشابه همین، اگر جمهوری اسلامی بخواهد، می‌تواند تغییرات جدی در قانون فعلی ایجاد کند. مثلاً به اصطلاح خودشان بگویند اگر زن و یا مرد با نظر متخصص همجنس‌گراست، یک گواهی پزشکی صادر شود که فرد از شرایط مجرمانه خارج شود.

جمهوری اسلامی، متأسفانه ترنس‌بودگی را بیماری می‌شناسد و به همین شکل به افراد معافیت سربازی می‌دهد. اگر چنین گواهی‌ای برای همجنس‌گراها هم صادر شود، مفاد قانون جدید مجازات اسلامی در این زمینه در عمل بی‌معنا می‌شود و احتمال مجازات برای فرد هم کاهش می‌یابد. خود متخصص­های وابسته به بدنه دولتی می‌توانند به این مساله اذعان داشته باشند که امکان تغییر دادن گرایش جنسی افراد همجنس‌گرا وجود ندارد.

البته حتی در چنین شرایطی هم همانند ترنس‌سکشوال‌ها، رسیدن به حق و حقوق برابر برای زن‌ها و مردهای همجنس‌گرا با دیگر افراد جامعه، همچنان نیازمند طی راهی طولانی و سخت خواهد بود. اما حداقل، زندگی کردن زیر فشار اتهامِ کیفری سنگین و خطر اعدام نیست.

افراد مختلف، پنهان و آشکار در داخل و خارج از ایران به دنبال تغییر در زمینه مسائل دگرباشان جنسی هستند. حالا آنها چطور می‌توانند دید عمل‌گرایانه و واقع‌بینانه‌تری برای این تغییر داشته باشند؟

وقتی خودم در زمینه مسائل دگرباشان جنسی، فعالیتم را شروع کردم، برایم یک رویای دست‌نیافتنی بود که یک روزی بتوانم در خانواده خودم از حقوق دگرباشان جنسی صحبت کنم. شاید هشت سال پیش در مورد ترنس‌ها می‌شد صحبت کرد ولی نگاه جامعه، با کمال تأسف، نگاه به یک قربانی و بر اساس نوعی ترحم بر آنان بود.

حالا بسیاری از معمولی‌ترین شهروندان ایران هم با مسائل دگرباشان جنسی آشنا شده‌اند. هرچند فوبیاها وجود دارند، ولی دیگر این مسائل عجیب و غیر عادی به‌نظر نمی‌رسد. تلاش‌های جمعی باعث این تغییر فضا بوده‌اند. اگر بپرسید چقدر واقع‌گرایانه جلو آمده‌ایم، نگاه مثبتی دارم. تک صدایی کمتر شده، ‌صداهای زیادی را می‌شنویم. فقط از تهران هم نمی‌شنویم، از همه‌جای ایران می‌شنویم. یعنی تا الان واقع‌بینانه جلو آمده‌ایم.

با افتخار تمام می‌گویم جامعه دگرباش ایرانی نقش قربانی‌بودگی را که مورد ترحم اکثریت جامعه قرار بگیرد، نپذیرفته است، بلکه با تمامی فشارهای مذهبی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی، پیش‌روترین نگاه‌های روز دنیا را در ایران نشان می‌دهد. آنها برخورد علمی با مسائل خود دارند و به خودشناسی بالایی رسیده‌اند. تمامی این‌ها ارزشمند هستند.

به ویژه حالا این مهم است که صدای ترنس‌سکشوال‌ها هر چه رساتر شنیده می‌شود. آنها همیشه این ترس را با خود داشته‌اند تا ‌مبادا همین یک ذره حقوق‌شان هم از دست برود. ولی مسأله مشکلات گسترده موجود در وضعیت اجتماعی ترنس‌سکشوال‌ها، آنها را واداشته با نگاهی انتقادی به قوانین موجود نگاه کنند و این می‌تواند موجب پیشرفت باشد. درست که آنها موجودیت دارند، ولی باید حقوق کامل‌تری داشته باشند چه قبل از عمل جراحی و چه پس از آن؛ مثلاً برابری حقوق انسانی، فرصت‌های برابر شغلی، حق داشتن خانواده، حق برخورداری از امنیت جسمی، جنسی و روحی در مقابل خشونت‌های خانگی.

در بسیاری از کشورهای پیشرفته، وقتی فرد متعلق به جامعه‌ دگرباشان جنسی است، ‌تحت حمایت یک قانون ویژه قرار می‌گیرد. یعنی پلیس و جامعه آگاه است که شما ممکن است مورد خشونت و تهاجم قرار بگیرید و در مقابل آن، سازوکارهای دفاعی دارند. به عبارتی صرف قبول وجود فرد و چهارچوب‌های محدود حقوقی برای او کافی نیست، بایستی برابری انسانی وضع گردد.

یک طرف جنبش دگرباشان جنسی است،‌یک طرف حکومت و قانون و طرف دیگر احمد شهید. شما به عنوان یک وکیل و فعال حقوق بشر، نظرتان نسبت به ذکر مسائل دگرباشان جنسی در گزارش‌های احمد شهید چیست؟

خیلی این مسأله را مفید، لازم و مؤثر می‌دانم. چون حداقل این است که به فعال‌های سیاسی و حقوق بشری ما درس می‌دهد.

مثل مسائل زنان در گذشته، بزرگ‌ترین مسأله ‌اقلیت‌های جنسی، نادیده انگاشته شدن آنها بود. اگر در گزارش رسمی گزارشگر ویژه حقوق بشر این جامعه که بیشترین ظلم به آنها می‌شود، دیده نشوند، یعنی مهر تأیید بر این خورده می شود که شما وجود ندارید. انگار تاییدی بر این باشد که محمود احمدی‌نژاد می‌گفت که این جامعه در ایران وجود ندارد، چون در اصل تلاش بر این بوده که آنها نادیده انگاشته شوند.

حالا احمد شهید در بعد بین‌المللی به آشکارسازی این جامعه اقلیت کمک کرده است. این در اصل بخشی از فعالیت‌هایی است که هر شخص در مقام و موقعیتی که قرار دارد می‌تواند انجام دهد. در اصل اما فشار بین‌المللی یک راه حل نهایی و یا همه جانبه نیست، بلکه بخشی از راه حل‌های ممکن و در دسترس است. از طرف دیگر این گزارش‌ها تاثیر مثبتی روی فعال‌های سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری ایران نیز گذاشته است. به ویژه کنشگران حقوق بشر که قبلاً آگاهانه یا ناآگاهانه این بخش از جامعه را نادیده می‌گرفتند، ولی الان دیگر نمی‌توانند چنین کنند.