عرصه سوم: حقوق اقلیتها یکی از معضلات مهم جامعه مدنی ایران است اما خطوط قرمز برای بحث و مطالبه حقوق آنان در جامعه شکسته شده است. با این حال اقلیتهای دیگری نیز در ایران زندگی میکنند که صدای آنها به سختی شنیده میشود.
دگرباشان جنسی امروز واژهای است که برای این نامیدن این شهروندان بکار میرود. شهروندانی که به دوستی و زندگی با همجنس خویش گرایش دارند، اما این گرایش از سوی حکومت و فرهنگ مذهبی غالب در جامعه ایرانی نه تنها به رسمیت شناخته نمیشود بلکه اشد مجازات دارد.
در آستانه ۱۷ می، روزی که برای دفاع از حقوق این افراد اختصاص یافته است و برای آشنایی بیشتر با مسئله حقوق دگرباشان جنسی و مشکلات آنان در ایران، با حسین علیزاده فعال حقوق دگرباشان جنسی و هماهنگ کننده برنامه منطقه ای خاورمیانه و شمال آفریقای “کمیسیون بین المللی حقوق مردان و زنان همجنس گرا” گفت و گویی انجام دادهایم.
حسین علیزاده از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ دیده بان و گزارشگر نقض حقوق دگرباشان جنسی در ایران و عراق بوده است. در اینجا نخستین بخش از این مصاحبه از نظر شما میگذرد.
سازمان شما در چه زمانی تاسیس شد و در کجا فعالیت میکند؟
“کمیسیون بین المللی حقوق مردان و زنان همجنس گرا” که حدودا ۲۰ سال پیش تاسیس شد در ۵ قاره دنیا فعالیت دارد و دفتر اصلی آن در نیویورک است. همچنین دفاتری نیز در آفریقای جنوبی، فیلیپین وجود دارد. در حوزه ایران نیز چند سالی است که فعالیت میکنیم.
این سازمان با چه هدفی تاسیس شده و چه فعالیتی دارد؟
هدف از تاسیس این سازمان به طور خلاصه گزارش کردن سوء رفتارهایی است که دگرباشان جنسی در سراسر جهان صورت میگیرد. این مسئله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مورد توجه قرار گرفت. تا آن زمان هنوز سازمانهایی چون عفو بین الملل نیز مسائل حقوق دگرباشان جنسی را بررسی نمیکردند. سازمانهای حقوق بشری که در آن مقطع فعالیت میکردند نمیخواستند درگیر مسائل حقوق جنسی شوند. خوشبختانه امروز وضعیت تغییر کرده است. امروز ما شاهدیم که کمیسیاری عالی حقوق بشر سازمان ملل یک برنامه رسمی را با عنوان” آزاد و برابر زاده شده ایم” آغاز کرده است. زیرا سازمان ملل نیز به نتیجه رسیده است که این مسئله صرفا حقوق یک قشر خاص از مردم نیست بلکه حقوق جنسی کلیه انسانها را در بر میگیرد و بنابراین همانطور که مردم حق دارند زبان و مذهب خود را انتخاب کنند حق دارند آزادانه با کسی که دوست دارند زندگی کنند و دولت نمیتواند به شما بگوید که چگونه باید زندگی کنید. از سال ۱۹۹۴ نیز، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز از کلیه دولتها از جمله ایران میخواهد تا بر اساس کلیه معاهداتی که در زمینه حقوق بشر امضا کردهاند حقوق دگر باشان جنسی را به رسمیت بشناسند.
در اصل کاری که ما انجام میدهیم این است که در عرصه جهانی با سازمانهایی که در این زمینه در کشورهای مختلف فعال هستند و همچنین مجامع بین المللی مختلف کار کنیم تا بتوانیم مسئله حقوق دگر باشان جنسی و سوء رفتارهایی که با آنان صورت میگیرد را گزارش کنیم و نهایتا تلاش کنیم تا این مشکلات حل شود.
در سایت شما گزارشهای مختلفی از فعالیتهای کمیسیون شما در مناطق مختلف جهان دیده میشود. در خاورمیانه و به طور مشخص در ایران چه فعالیتهایی داشته اید؟
متاسفانه وقتی به نقشه دنیا نگاه میکنیم، تمام کشورهای خاورمیانه تقریبا مجازاتهایی برای دگرباشان جنسی دارند. البته کشورهایی چون عراق و اردن مجازات ندارند اما گروههایی هستند که مرتکب جرائمی علیه دگر باشان میشوند. به طور کلی باید بگویم در این منطقه حقوق جنسی رعایت نمیشود. بسیاری از موارد برای دگر باشان ممنوع شده است. در پنج کشور دنیا مجازات اعدام برای آنان وجود دارد و ایران نیز یکی از این کشورها است . بقیه نیز در شمال آفریقا و خاورمیانه قرار دارند. متاسفانه منطقه ما از این منظر عقب است و تنها کشوری که تا حدودی آزادی برای دگر باشان وجود دارد کشور ترکیه است که البته آنان نیز مشکلات زیادی دارند. بنابراین من تلاش کردم به عنوان مدیر این مجموعه با کشورهای مختلفی که با آنان همکاری داریم، با فعالیتهایی زیر زمینی از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی آگاهی بخشی کنیم.
یعنی امکان فعالیت یا آگاهی بخشی در داخل این جوامع وجود ندارد؟
ببینید مسئله صرفا ممنوعیت عمل جنسی نیست. بلکه صحبت کردن از حقوق جنسی نیز در برخی جوامع از جمله ایران ممنوع است. چند سال قبل بود که روزنامه شرق را بخاطر مصاحبه با خانم ساقی قهرمان توقیف کردند که اساسا این مصاحبه ربطی به مسائل دگرباشان جنسی نداشت. اما چند روز بعد از انتشارش هیایویی برپا شد که وی در کانادا از مدافعان حقوق دگرباشان جنسی است و پس از آن وااسلاما به راه افتاد و در نتیجه روزنامه را تعطیل کردند.
در کشور عمان نیز چندماه پیش یک روزنامه انگلیسی زبان مقاله ای منتشر کرد که ما کشوری بدی نداریم و میتوانیم اگر همجنس گرا نیز هستیم در خفا با هم زندگی کنیم و صحبت آن را نکنیم اما آنقدر این مطلب حساسیت برانگیز شد که روزنامه را برای مدتی تعطیل کردند، مدیر مسئول روزنامه ناچار به عذرخواهی شد و برخی از کارکنان روزنامه نیز اخراج شدند. یعنی حتی امکان یک صحبت ساده نیز در این کشورها وجود ندارد. اما ما با وجود تمام قوانین سختگیرانه و فشارهای موجود باز هم تلاش میکنیم با افراد و گروهها کار کنیم و درباره حقوق انسانی آنها صحبت کنیم.
شما در سایت خودتان نوشته اید که انسانها آزادند و میتوانند آزادانه انتخاب کنند. آیا این بدین معنی است که انسانها میتوانند آزادانه جنسیت خویش را نیز انتخاب کنند؟
بدین معنی که افراد بتوانند گرایش جنسی خود را تعیین کنند، البته چنین چیزی نیست. ولی افراد باید بتوانند آزادانه هر کسی را که دوست دارند انتخاب کنند. افرادی که مخالف حقوق دگرباشان جنسی هستند فکر میکنند این یک تصمیم لحظهای است. یعنی شما یک روز از خواب بیدار میشوید و میگویید من از امروز دگرباش هستم. چنین چیزی نیست. همانطور که انسانها با رنگ و پوست خاصی متولد میشوند، با رنگ چشم خاصی به دنیا میآیند یا با ترکیب بدنی متفاوتی بوجود میآیند، هویت جنسی افراد نیز چنین است. بنابراین این انتخاب انسانها نیست. از این رو همانطور که افراد چپ دست حق دارند با دست چپ بنویسند ، کسانی که دارای تمایلات جنسی متفاوت هستند نیز حق دارند با افرادی که دوست دارند زندگی کنند. اما اینکه عنوان میشود چنین چیزی با فرهنگ و مذهب ما نمیخواند بحثی است که سازمان ملل پاسخ روشنی به آن داده است و آن مسئولیت دولتها برای ایجاد حقوق برابر برای کلیه شهروندان است. بله در مسجد و کلیسا حق دارند بگویند بخاطر اعتقادات مذهبی چنین افرادی را راه نمیدهیم اما حکومت حق ندارد تبعیض قائل شود، حق ندارد افراد را تحت تعقیب قرار دهد، اعدام یا شکنجه کند.
این سئوال را از این جهت پرسیدم که برخی معتقدند همجنس گرایی میتواند یک انتخاب نیز باشد. یعنی فقط یک مسئله ژنتیک نیست.
اجازه بدهید در اینجا به جملاتی از آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی که اکنون در مقابلم قرار دارد اشاره کنم. وی در یک سخنرانی در رابطه مسئله هم جنس گرایی میگوید:” قتل و غارت و خشونت و شهوت رانیهای مسخ کننده انسان، ازدواج با همجنس، این غیر از هم جنس گرایی است، به مراتب بالاتر است. یعنی علنا منکر ذات فطرت را در زندگی خود راه میدهند. امروز علنا و صراحتا بدان اعتراف میکنند که دو همجنس با یکدیگر ازدواج میکنند، کلیسا آن را ثبت میکند. رئیس جمهوری آمریکا با آن موافقت میکند. یعنی از پرده برون افتاده آن فساد باطنی در زمینه شهوت رانی و مانند اینها…” یعنی حکومت ما فکر میکند که این مسئله شهوت رانی است و افراد بواسطه شهوت رانی دچار این مسئله میشوند.این کاملا نشان از یک فقر فرهنگی است که نشان میدهد اساس درک درستی از این مسئله وجود ندارد.
شما در بخشی از صحبتهای خود گفتید در ایران نیز مجازات اعدام برای هم جنس گرایان جنسی وجود دارد. آیا شما تا کنون به موردی در این رابطه برخورد کرده اید؟
قبل از این که پاسخ شما را بدهم، به مجازاتهایی اشاره کنم که در قانون مجازات اسلامی برای دگرباشان جنسی تعیین شده است. در ماده ۲۳۲ قانون مجازات اسلامی ایران لواط عبارت است از دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه گاه در دبر انسان مذکر است که برای آن مجازات اعدام تعریف شده است. سپس برای آن حدودی نیز تعریف شده است. بر اساس ماده ۲۳۳حد لواط برای فاعل، در صورت عنف، اکراه یا شرایط احصان اعدام و در صورت نداشتن شرط احصان صد ضربه شلاق است. حد لواط برای مفعول صرف نظر از شرط احصان یا عدم احصان اعدام است. یعنی حتی گفته اند چه کسی بالا و چه کسی پایین میخوابد.
سپس در ماده ۲۳۴ تفخیذ را تعریف میکند که عبارت است از قراردادن اندام تناسلی مرد بین رانها یا در لای نشیمن گاه انسان مذکر است. در ماده ۲۳۵ نیز مجازات آن تعریف شده است که حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و فرقی از نظر محصن و غیر محصن و عنف و غیر عنف نیست. یعنی اگر به کسی تجاوز هم بشود صد ضربه شلاق را خواهد خورد. سپس در تبصره این ماده تبعیض دینی هم وارد میشود که اگر فاعل غیر مسلمان و مفعول مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است. سپس در ماده ۲۳۷ میگوید همجنس گرایی انسان مذکر بجز لواط و تفخیذ، از قبیل تقبیل یعنی بوسیدن یا ملامسه از روی شهوت موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق است. یعنی اگر شما به بغل دستی خود نیز دست بکشید این نیز مجازات دارد و اصلا نیاز به اثبات انجام عمل جنسی نیست. اینجا وقتی میگوید از قبیل، یعنی این ها مثالهای آن است و بقیه را میتوانید خودتان حدس بزنید. یعنی اگر قاضی تشخیص داد شما به کسی نگاه خاصی داشتید میتواند شما را مجازات کند.
اما در پاسخ به سئوال شما باید بگویم بله این مجازاتها اجرا میشود. حکومت میآید درباره افرادی که فکر میکنند همجنس گرا هستند تجسس میکند. به طور مثال در برخی مهمانیها که نمونه اخیر آن در کرمانشاه اتفاق افتاد. این البته ادعای ما نیست حرفی است که در سایت بسیج نیز آمده که مدتها افراد را تحت نظر داشتند. حتی ادعا میکردند که اشخاص حاضر در آن مهمانی عروسی گرفته بودند. در حالی که چنین چیزی نبوده و اتفاقا مراسم تولد بود و اتفاقا مهمانی برای فردی بود که ترانس بود. در هر صورت به این مهمانی حمله شد و افراد حاضر ضرب و شتم شدند و ۲۰ نفر از آنان را دستگیر و آزار و اذیت و تهدید به اعدام کردند تا اعتراف بگیرند.
چون ببینید در قانون این حکومت باید چهار شاهد عادل مرد وجود داشته باشد تا عمل را از اول تا آخر دیده باشد. یعنی دخول تا ختنه گاه را دیده باشد و عدالت نیز داشته باشد! من نمیدانم البته چنین چیزی چگونه ممکن است. در غیر وجود شاهد، فرد متهم خودش باید اقرار کند. بدین خاطر آنقدر طرف را آزار و اذیت میکنند تا اعتراف بگیرند و بعد آن دیگر اگر انکار هم بکنید راه فراری وجود ندارد.
در سال ۲۰۰۷ مکران مولودزاده یک جوان کرد را که میگفتند در ۱۳ سالگی به اتهام تجاوز به همجنس خود بازداشت و در سن ۱۸ سالگی اعدام کردند که کلیه مستنداتشان اعترافاتی بود که زیر شکنجه از این جوان گرفته بودند. جالب این جا بود که هیچ شاکی خصوصی نیز در این پرونده وجود نداشت که بگوید به وی تجاوز شده است.
متن مقاله حاضر برای اولین بار در این آدرس اینترنتی منتشر گردید: arsehsevom.net