متن حاضر، ترجمهای از نسخه انگليسی مقاله حسين عليزاده است که در تارنمای هافينگتنپست منتشر شده است.
نظام سياسی حاکم در ايران در زمينه سکسواليته و جنسيت، نه نگاه بازی دارد، نه تحملی از خود نشان میدهد. با تمامی اينها، حکومت ايران در چند هفته گذشته، دگرباشستيزی تندی را به شکلی استثنايی، به نمايش گذاشته است. هرچند احتمال میرود اين نظرها چندان ارتباطی با دگرباشستيزی نداشته باشند و اين مرتبه، همهچيز فقط مرتبط به ژست سياسی محافظهکاران ايرانی باشد.
در چهاردهم فروردين امسال، پارلمان اروپا قطعنامهای را بهمنظور تبعين استراتژی اين اتحاديه در برابر ايران، تصويب کرد. در فاصلهای نزديک با تصويب اين قطعنامه، برای اولين مرتبه در سال جاری، در اسفند گذشته مسئول عالی امور خارجه اتحاديه و مسئول سياستهای امنيتی اتحاديه اروپا، کاترين اشتون به ايران سفر کرد. در طول اين سفر، هيئت نمايندگان اتحاديه اروپا با رهبران سياسی ايران و فعالان حقوق بشر مستقر در ايران، ديدار کردند. قطعنامه پارلمان اروپا بر ارتباطهای اجتماعی و سياسی بيشتر بين تهران و اين اتحاديه تأکيد میورزد؛ فرآيندی که رئيسجمهور ايران، حسن روحانی به طور آشکارا از آن حمايت میکند، اما همين قطعنامه در چشم محافظهکاران ايرانی، مدرکی است آشکار از برنامه غرب، برای دخالت در امور داخلی کشور.
يک روز پس از تصويب اين قطعنامه، آيتالله موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران از تريبون نماز جمعه، برای محکوم ساختن قطعنامه اتحاديه اروپا استفاده کرد و بهطور مشخص توجه مخاطبها را به آنچه بهاصطلاح تحمل همجنسگرايی در غرب است، معطوف ساخت. اين آيتالله خطاب به شنوندگان خود گفت، «آقايان، اين بدبختها (اتحاديه اروپا) انتظار دارند که ما اجازه دهيم همجنسبازی در ايران رايج شود.» (لينک به سخنان او در تارنمای ايسنا)
هرچند آيتالله کرمانی تنها چهره نظام نبود که قطعنامه جديد را گامی به سوی انزوای بيشتر ايران شناخت و عليه آن صحبت کرد. در گذر چند روز پس از تصويب اين قطعنامه، روزنامهها، تارنماها و سياستمدارهای محافظهکار کشور، با قدرت تمام آن را محکوم کردند و در صحبتهايشان، اين قطعنامه را بخشی از برنامه و تبليغات همجنسگرايانه غرب شناختند.
فرمانده کل بسيج مستعضفان کشور، سرتيپ بسيجی محمدرضا نقدی گفت: «مصداق اين گفته قرآن کريم که آمده است “کالانعام بل هم اضل”، اتحاديه اروپاست که از چهارپايان نيز پستترند. آنها در حالی برای ما شرط میگذارند که بايد همجنسبازی را آزاد کنيد که حتی اگر حيوانات را هم رها کنيد، همجنسبازی نمیکنند.» (لينک به صحبتهای او در سايت فارسنيوز)
در پیِ اين سخنان، رئيس ستاد کل نيروهای مسلح ايران، سرتيپ فيروزآبادی نيز گفت، «اروپا همه اميدش به عمل شنيع همجنسبازان ختم میشود!» (لينک به سخنان او در تارنمای ايسنا)
همچنين رئيس مجلس شورای اسلامی ايران، دکتر علی لاريجانی، از اين فرصت استفاده کرد و دموکراسی، حقوق بشر، همجنسگرايی، برابری جنسيتی و اتحاديه اروپا را همه با هم و يکجا زير سؤال برد و گفت: «… از طرفی ديگر با چنين انتظاراتی به طرح مطالب مداخلهجويانه در حوزه امور دموکراتيک داخلی کشور، انتخابات، حقوق بشر، حقوق زنان و افکار منحط جنسی پرداخته و مسائلی را مطرح میکنند که نشان میدهد از سرزمين اوهام، آرزوهای متناقض را يکجا جمع کردهاند… اگر صد بيانيه بدهيد که همجنسبازان بتوانند آزادانه ازدواج کنند، جز تنفر در ملت ايران نسبت به فرهنگ غرب چيزی برای خود دست و پا نمیکنيد… اين يک علو فکری نيست که خرافات و شيطانپرستی را مورد حمايت قرار میدهيد… آيا مقصود از دموکراسی، تغيير دين مردم يا سبک زندگی آنهاست؟» (لينک به سخنان او در خبرگزاری مجلس شورای اسلامی ايران)
جالب اينجاست که قطعنامه اتحاديه اروپا اشارهای به حقوق دگرباشان جنسی (همجنسگرايان مرد و زن، دوجنسگرايان و تراجنسیها) و يا حق همجنسگرايان برای ازدواج ندارد. در بند ۱۴ اين قطعنامه، تبعيض از هر نوع محکوم شده است و در آن تنها اشارهای به «گرايش جنسی» افراد میشود. به عبارتی ديگر، صرف يک عبارت که دو کلمه بيشتر نيست، وزنهای میشود برای زير سوأل قرار دادن هدف اصلیِ سندی که ۲ هزار و ۴۵۹ واژه است. (متن کامل قطعنامه به زبان انگليسی)
مقامات ايران با برجسته کردن حقوق دگرباشان جنسی، چنين وانمود میکنند که گويی دستيابی به اين حقوق، هدف استراتژيک اتحاديه اروپا در روابط دو جانبهاش با ايران است. هرچند بهنظر منتقدان قطعنامه، همگی يک هدف را دنبال میکنند: میخواهند رئيسجمهور کشور، حسن روحانی را که به دنبال پايان دادن به انزوای ايران در فضای بينالمللی و گشودن فصل جديدی از روابط ايران با جامعه جهانی است، متوجه اين امر سازند که ارتباط با کشورهای جهان، از جمله کشورهای غربی، به آسانی مورد قبول آنان قرار نخواهد گرفت.
آنچنان که بهنظر میآيد، محافظهکاران مذهبی در تهران همسويی عجيبی با محافظهکاران در غرب دارند و لحظهای به خودشان ترديد نشان نمیدهند تا با «کارت دگرباشستيزی» وارد بازی شوند و برنامههای جديد رئيسجمهور برای ايجاد روابط حسنه با اتحاديه اروپا و امريکا را مردود سازند. نخستوزير اسرائيل، بنيامين نتانياهو، رهبر نيروهای جهانی برای تشديد انزوای بينالمللی ايران، به دنبال يافتن دلايلی برای حمله نظامی است. او مثالی عالی از همراهی محافظهکاران ايرانی و غربی در زمينه استفاده از «کارت دگرباشستيزی» است. آقای نتانياهو در مصاحبه مشهور خود با تارنمای بیبیسی فارسی (لينک مصاحبه) در ۱۳ مهر ۱۳۹۲، حسن روحانی را يک چهره بدلی خواند، بيانگر نظامی که در آن «روحانيون مردم ايران را به دورانی تاريک پرتاب میکنند. رفتار آنها با زنان، با اقليتها، سرکوبی مسيحيان، حرفهايی که راجع به همجنسگرايان میزنند… مردم ايران مستحق هيچکدام از اينها نيستند.»
هرچند اين سياست تبليغی ضد دگرباشی جنسی جمهوری اسلامی ايران، چندان هم توليد داخل کشور نيست. به عنوان مثال، يکی از تارنماهای مذهبی زيرنظر دولت که مطالب خود را برای دانشجوها منتشر میکند، بخشی دارد برای محکوم ساختن همجنسگرايی که در آن لينکی به يک سايت فارسی جنبشی از همجنسگرايان سابق، مستقر در امريکا منتشر شده است. در اين سايت مستقر در امريکا، مطالبی ضد دگرباشی جنسی منتشر شده است که در آن مقدار زيادی از اراجيف بهظاهر علمی عرضه شده است. (لينک به اين سايت)
در حالی که دو جريان سياستهای جنگطلبانه دريافتهاند، «موضوع همجنسگرايی» میتواند راهی ساده برای رسيدن به اهداف پنهان آنان برای انزوای بيشتر ايران باشد. اين در حالی است که متأسفانه جامعه دگرباش جنسی داخل ايران، راههای زيادی برای رساندن صدای خود به ديگران ندارد. موضوع جنسيت و حقوق جنسيتی افراد (يا نبود آن) همچنان شکلی از برنامه تبليغی جنگطلبانه باقی مانده است، بدون آنکه به جامعه ايرانی فرصت بحث و درک کامل اين مسأله جنجالبرانگيز داده شود.
شايد ديدگاه اين بخش خاموش جامعه را میتوان در اين پستِ فيسبوکی يک جوان همجنسگرای از تهران ديد، کسی که با بيانی روشن در صفحه فيسبوک شخصی خود نوشته است: «همه گفتن نميشه! چندشآوره! اما تو با خودت گفتی ولی من حلقه خريدم و به اون گفتم با من ازدواج میکنی؟؟ و اون هم قبول کرد! پس چرا بقيه میگفتن نمیشه!!»
حسين عليزاده
مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقا در سازمان اقدام آشکار جهانی
متن مقاله حاضر برای اولین بار در این آدرس اینترنتی منتشر گردید: news.gooya.com