وسواس گرایش جنسی و وحشت از “همجنسگرا دیده شدن”
نوید محبی
مقدمه
اگرچه بسیاری، لفظِ علمیِ ” اختلالِ وسواسِ فکری-عملی” را نشنیدهاند اما شاید همه ما با وسواسِ بیش از اندازه در انجام دادن کاری آشنا باشیم. شاید اولین چیزی که با شنیدن کلمه وسواس به ذهنمان خطور کند در مورد شستوشو و تمیزی باشد. ممکن است در میان اطرافیانمان با افرادی برخورد کردهایم که در شستن دست شان افراط بیش از اندازه دارند و یا مثلا به طرز عجیبی همواره فکر می کنند که پس از ترک منزل اجاق گاز خانهشان را خاموش نکردهاند. واقعیت ایناست که این اختلال رفتاری بسیار گسترده تر و پیجیده تر از شستن دست و خاموش کردن اجاق خانه است و زیرشاخههای رفتاری زیادی دارد. یکی از این زیر شاخهها که در مطلب پیشرو مایل هستم در ارتباط با آن صحبت کنم وسواسِ جنسی است که تا به حال کمتر در رسانههای فارسی زبان درباره آن بحث شده است.
پیش از آغاز بحث اما باید بر این نکته تاکید کنم که در حین تحقیق برای نوشتن در ارتباط با وسواسِ جنسی بار دیگر این واقعیت برایم مسجل شد که زبان علم پزشکی و روانشناسی همچنان تکجنسگرا محور و با پیشفرض دگرجنسگرایی و تا حد کمتری همجنسگرایی نوشته شده است و چندان خبری از دیگر بخشهای جامعه رنگینکمانی نظیر دوجنسگرایی، ترنسجندریسم، بیجنسگرایی،همهجنسگرایی و … نیست. بنابراین وقتی از “ترس از همجنسگرا دیدن شدن” صحبت می کنیم خواننده می تواند هر بخشی از جامعه رنگینکمانی را متصور شود و نه فقط دوگانه دگرجنسگرایی/همجنسگرایی. تنها به دلیل وفاداری به منابع تحقیقات منتشر شده و پیجیدگیهای دنیا پزشکی و روانشناسی که شاید از تخصص نگارنده خارج باشد از گنجاندن دیگر بخش های جامعه رنگینکمانی پرهیز کردم.
برای فهم بهتر وسواسِ گرایشِ جنسی و وحشت از “همجنسگرا دیده شدن” که از زیرشاخههای اختلالِ وسواسِ فکری-عملی است ابتدا سعی کردم مروری داشته باشم بر مفهوم اختلال وسواس فکری-عملی ، مفهوم وسواس جنسی تا به وسواسِ گرایشِ جنسی برسیم.
اختلالِ وسواسِ فکری-عملی ({Obsessive-Compulsive Disorder {OCD) چیست؟
اختلالِ وسواسِ فکری و عملی به اضطراب و نگرانی گفته می شود که افراد به طور ناخواسته افکار، اندیشه و یا احساسات وسواس گونهای تجربه می کنند که آنان را به انجام کاری تکراری سوق می دهد. این رفتارهایِ تکراری می تواند اعمالی مثل شستن دست، تمیز/ مرتب کردن مکرر چیزی، و یا نظم بخشیدن وسواسگونه به امور باشد که در نهایت این وسواس بهطور قابل ملاحظهای در فعالیت های روزانه و روابط اجتماعی فرد تاثیر می گذارد. افراد زیادی در طول روز افکار متمرکز و یا رفتارهای تکراری دارند اما این رفتارهای تکراری اخلالی در فعالیت های روزانهشان به وجود نمی آورد. برای افرادی که به اختلالِ وسواسِ فکری و عملی دچار هستند آن افکارها و یا اعمال به طور دائمی و روتین تکرار می شود و عدم انجام آنها ناراحتی و احساس ناخوشایندی برایشان به وجود می آورد.
بسیاری از افراد مبتلا به اختلالِ وسواسِ فکری-عملی، ابتلا به وسواسشان را نمیپذیرند و یا حداقل مطمئن نیستند. برخی دیگر شاید بدانند که مبتلا به اختلال وسواسِ فکری-عملی هستند اما به سختی می توانند تمرکزشان را از روی عمل/فکر وسواسشان بردارند و یا از تکرار آن بپرهزیند.
وسواسِ جنسی چیست؟
وسواسِ جنسی یکی از زیرشاخه های اختلالِ فکری-عملی است. بیشتر وسواسهای جنسی شامل افکار ناخواسته و برانگیختگی مربوط به مسائلِ جنسیاست. بسیاری از افراد مبتلا به وسواسِ جنسی با افکار تهاجمی رو به رو میشوند که در ذهنشان به یک رفتارِ جنسی مشخص نظیر علاقه جنسی به کودکان، حیوانات و .. تقویت میشود. برای مثال ممکن است چنین افکاری به ذهنشان خطور کند :
نکند من به آن شخص علاقهمند باشم؟
نکند کنترلم را از دست دادم و یک حرکت جنسی بکنم؟
نکند آلت جنسیام را به آن شخص نشان دهم؟
نکند یواشکی سعی کنم با آن شخص رابطه جنسی داشته باشم؟
وسواسهایِ جنسی میتواند ترس از علاقهمندی به کودکان ( پدوفیلیا)، ترس از علاقه جنسی به حیوانات و یا ترس از داشتن تمایل جنسی به اشیا باشد. از جمله دیگر افکار وسواسِ جنسی می توان به ترس از علاقهمندی به شخصیتهای مذهبی ، خدا، خواهر و برادر و اعضای فامیل و یا ترس از خشونتِ ناگهانی در حین عمل جنسی نام برد.
وسواسِ جنسی تقریبا به طور یکسان در زنان و مردان دیده می شود و به طور معمول در سنین بلوغ شروع می شود و به مرور پیشرفت میکند که ممکن است در دورهای شدت آن کاهش/افزایش پیدا کند.
برای درک بهتر از مفهوم وسواسِ جنسی باید در نظر داشت که افراد مبتلا به وسواسِ جنسی افکارشان را غیراخلاقی می دانند و به هیچعنوان نمی خواهند که آن افکار را بروز دهند. در واقع، وسواسِ جنسی با فانتزیهای جنسی تفاوت اساسی دارند. وسواسِ جنسی در صورت بروز برای شخص مبتلا احساس ناخوشایند و گناه شدیدی دارد تا اینکه لذتبخش باشند. در نتیجه، افکارهایِ وسواسگونه باعث استرس و ناراحتی فرد شده که با حالاتی نظیر اشئمزاز، عصبانیت، و احساس گناه متناوب همراه است.. استرس و ناراحتی ناشی از افکار وسواسگرایانه ارتباط مستقیمی با تکرر آن افکار دارد و در صورت تشدید آن می تواند به افسردگی، از دست دادن تمرکز و اضطراب شدید منجر شود.
افکار وسواسگونه جنسی به شدت رایج هستند. بیش از نود درصد افراد گزارش کرده اند که چنین افکار وسواس گونهای در برهه ای از زندگیشان تجربه کردهاند. اما طول زمان و شدت این وسواس نقش تعیین کننده در سلامت روان افراد دارد. گزارشها نشان می دهند که تقریبا یک چهارم افراد مبتلا به اختلالِ وسواسِ فکری-عملی تجربه وسواسِ جنسی را داشته اند. از آنجا که وسواسهایِ ناخواسته جنسی با انگ اجتماعی همراه هستند حتی به این آمار هم با دیده تردید نگاه می شود چرا که افراد برای گزارش آن احساس شرم می کنند.
بسیاری از اشخاص مبتلا به وسواسِ جنسی زمان زیادی صرف سرزنش خود برای داشتن چنین افکاری می کنند و یا سعی می کنند تا خود را قانع کنند که آن افکار وسواسگونه شان حقیقت ندارند. در اغلب موارد، تلاش برای توجیه خود که -آن افکار حقیقت ندارند- به ادامهیِ روندِ اخلالِ وسواسِ فکری- عملی منجر می شود. در موارد تشدید شده این بیماری، افراد مبتلا حتی به شک می افتند که آیا اقدام عملی در جهت افکارشان کردهاند یا خیر. گاهی اوقات شاید بدانند که آن عمل را انجام ندادهاند اما این بیماری باعث می شود که به حافظه خود شک کنند. برای مثال به شک می افتند که آیا آلت جنسی خود را به کسی نشان داده اند یا خیر.
وسواسٍ گرایشِ جنسی (SO-OCD) چیست؟
وسواس های گرایشجنسی زیرشاخهی وسواسِ جنسی هستند { وسواس جنسی خود زیر شاخهای از وسواسِ اختلالِ فکری-عملی است} که در میان دیگر مبتلایان اختلالِ وسواسِ فکری-عملی بیشتر از افکار خود احساس شرمندگی می کنند. وسواسِ گرایشِ جنسی گاهی در میان جامعه پزشکان فعال در این زمینه تحت عنوان وسواسِ اختلالِ فکری-عملی همجنسگرا(homosexual OCD) اسم برده می شود به دلیل اینکه بسیاری از مبتلایان به آن واهمه دارند که دیگران آنان را همجنسگرا تصور کنند و یا گرایش جنسیشان به طور ناخواسته تغییر کند. وسواسِ گرایشِ جنسی یک بیماری جدید و سوا از وسواسِ اختلالِ فکری-عملی نیست بلکه همان نشانههای وسواسِ اختلالِ فکری-عملی را دارد به اضافه اینکه شخصِ مبتلا نگرانی شدیدی نسبت به گرایش جنسی خود دارد. مبتلایان به این وسواس، دشواری های بیشتری نسبت به دیگر شاخه های اختلالِ وسواسِ فکری-عملی دارند و افکار وسواسگونه زندگی روزمرهشان را بیشتر تحتتاثیر قرار می دهد. آنها همچنین استرس بیشتری نسبت به دیگران احساس میکنند و مدت زیادی از زمان خود را صرف دوری جستن از هرچه که باعث به جریان افتادن وسواسشان میشود میکنند.
این نکته مهم را باید درنظر داشت که وسواسِ گرایشجنسی با هموفوبیای درونی (Internalized homophobia) تفاوت های اساسی دارد. افرادِ دگرباشی که احساسات منفی درباره گرایش و هویت جنسیشان دارند در واقع هموفوبیای درونی و یا دگرجنسگرامحوری درونی (Internalized hetrosexism) دارند، اما اکثر افراد مبتلا به وسواسِ گرایشجنسی درحقیقت دگرجنسگرا هستند. یک فردی که هموفوبیای درونی دارد حتی در بسیاری از مواقع احساسات مثبتی نسبت به همجنسگرایی دارد و از رابطه با همجنس لذت می برد این در حالی است که فرد مبتلا به وسواسِ گرایشجنسی حتی فکر اینکه دیگران او را همجنسگرا بدانند آزارش میدهد. در عین حال باید در نظر داشت که مبتلایان به وسواسِ گرایشجنسی لزوما همجنسگراهراس نیستند.
توضیح اینکه چگونه مبتلایان به وسواسِ گرایش جنسیِ همجنسگرا(Homosexual OCD) که در ارتباط با گرایش جنسیشان تقریبا از دگرجنسگرا بودن خود مطمئن هستند و به طور معمول رابطه دگرجنسگرایانه در گذشته داشتهاند، همچنان نسبت به گرایشِ جنسیشان مضطرب هستند پیجیده است اما شاید اینطور بتوان تصور کرد که وقتی افکار وسواسگونه به سراغِ فرد مبتلا می آید، تهاجم افکار مضطربکننده و تلاش برای رفع آن فرد مبتلا را به چرخه اختلالِ وسواسِ فکری-عملی می کشاند.
اگرچه ابتلا به وسواسِ گرایشِ جنسی بیشتر برای دگرجنسگرایان اتفاق می افتد اما ممکن است دگرباشان نیز وسواسهای مرتبط با وسواسِ گرایشِ جنسی داشته باشند. شاید از آنجا که دگرجنسگرایی یک هنجار پذیرفته شده در جامعهی ماست، وحشتِ یک دگرباش از “دگرجنسگرا دیده شدن” کمی عجیب به نظر برسد اما ممکن است یک فرد دگرباش نیز نسبت به اینکه یک رابطه با جنس مخالف ممکن است دیگر رابطه های او را با افراد همجنس تحت تاثیر قرار دهد و باعث تغییرات در شخصیت او شود نیز به وسواس بیفتد.
برای روشن شدن تفاوت اختلالِ وسواسِ فکری-عملی و وسواسِ گرایشِ جنسی مثال پیش رو به درک بهتر تفاوت کمک خواهد کرد:
فرد مبتلا به اختلالِ وسواسِ فکری-عملی ممکن است نگران چنین اتفاقات غیرمحتملی باشد:
“نکند با دست زدن به این توالت به اچ آی وی مبتلا شوم؟” و یا ” نکند اجاق گاز را روشن گذاشتم و خانهام در حال آتش گرفتن است؟”و یا “نکند به جای عبور از سرعتگیر از روی فردی رد شده باشم؟”
اما فرد مبتلا به وسواسِ گرایشِ جنسی ممکن است چنین افکاری داشته باشد:
“نکند تلاقی نگاهم با فرد خوشهیکل باشگاه به این معناست که من همجنسگرا هستم؟” و یا “نکند طریقه نشستنم و پاها را روی هم گذاشتنم باعث شود دیگران فکر کنند من یک همجنسگرا هستم؟” و یا “نکند من همجنسگرا شوم و همسر و فرزندانم را ترک کنم؟” و یا “نکند در تمام این مدت من همجنسگرا بودهام و خودم خبر نداشتهام؟”
بسیاری از کسانی که به دنبال درمان وسواس و حالات روحیشان هستند اطلاع دقیقی از وجود اختلالی به نام وسواسِ گرایش جنسی ندارند اما به طور مداوم احساس ناراحتی ، گیجی و شرمندگی می کنند. بسیاریشان می دانند که همجنسگرا نیستند اما نمی دانند به چه دلیل این شک و تردید همواره به دنبالشان بوده است. به دلیل پیچیدگی این حالات روحی بسیار مهم است که فرد مواجه با چنین وسواسهایی، تنها به یک روان پزشک متخصصِ باتجربه در زمینه وسواس جنسی مراجعه کند.
متن منتشر شده در اینجا تنها به منظور ارایه اطلاعات مفید درباره موضوعات مورد بحث است. نظرات و عقاید نویسنده لزوما نظر و عقیده سازمان آوترایت نیست و مسئوليت مطالب مندرج در هر مطلب برعهدۀ نويسنده است.