آشکار و پنهان، در میان دیگران
دوجنسگرایان، جنبش زنان و جنبش دگرباشان جنسی ایران
در گفتوگو با زینب پیغمبرزاده، عضو تحریریه وبسایت دوجنسگرا
منتشر شده در صفحهی دگرباش وبسایت رادیو زمانه، 16 اردیبهشت 1394
رامتین شهرزاد
زینب پیغمبرزاده، روزنامهنگار، عضو سابق کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت و از فعالان کمپین یک میلیون امضا و اعتراض به سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاههای ایران است. او دانشآموخته جامعهشناسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مطالعات اجتماعی جنسیت از دانشگاه لوند سوئد است.
پیغمبرزاده، فعالیتهای داوطلبانهاش را در حوزه جنسیت از سال ۱۳۸۲ همزمان با ورود به دانشگاه آغاز کرده است. پیش از مهاجرت به سوئد در سال ۱۳۹۰، او در ایران به عنوان پژوهشگر و تسهیلگر اجتماعی کار کرده بود.
او همچنین به عنوان روزنامهنگار آزاد با نشریات و سایتهای مختلف فارسیزبان، مانند وبسایت رادیو زمانه، مجله زنان و وبسایت زنستان همکاری داشته است. در حال حاضر او یکی از پایهگذاران و نویسندگان نخستین وبسایت فارسیزبان درباره دوجنسگرایی و همهجنسگرایی با عنوان «دوجنسگرا» است.
با او در موضوع جنبش زنان ایران و ارتباط آن با جنبش دگرباشان جنسی ایران و همچنین در موضوع دوجنسگرایی، صحبت کردم.
در خارج از ایران، جنبشهای زنان رابطه بهنسبت خوبی با جنبش دگرباشان جنسی دارند. بهنظرتان چرا در ایران بین این دو جنبش فاصله افتاده است؟
زینب پیغمبر زاده – در ایران مذهبی و سنتی بودن حاکمیت و قانون، کار را برای فعالان اجتماعی پیچیدهتر کرده است. از یک طرف، فعالان اجتماعی همواره باید نگران برخوردهای امنیتی و قضایی دولت باشند. همچنین این فعالان باید نگران این باشند که حاکمیت چطور ممکن است افکار عمومی را علیه آنها شکل دهد و مردم را از ارتباط با آن بترساند.
فراتر از این، گروهی از این فعالان، سعی میکنند اعتماد بخشهایی از حاکمیت را جلب کنند تا بتوانند فعالیتشان را ادامه بدهند و امکان این را داشته باشند که با طیف گستردهتری از جامعه ارتباط داشته باشند. گروهی از فعالان حتی تلاش دارند از طریق ارتباط با بخشهای دموکراتتر حاکمیت، تغییر ایجاد کنند.
از طرف دیگر این حاکمیت مذهبی، مدام فرهنگ مذهبی محافظهکار را نیز در جامعه بازتولید میکند و فعالان اجتماعی در ایران، مثل همه کشورهای دیگر ناچارند فرهنگ جامعه را نیز در فعالیتهایشان در نظر بگیرند. اینها در مجموع، فعالان اجتماعی را در فضای عمومی محافظهکار میکند.
همانطور که عموم مردم ایران یاد گرفتهاند تا بخشهایی از هویت و زندگیشان را از حاکمیت پنهان کنند تا بتوانند در فضای ایران به زندگی ادامه دهند، فعالان اجتماعی در ایران نیز یاد گرفتهاند چند لایه عمل کنند. هر چه فعالیتهای فعالان اجتماعی، عمومیتر و وسیعتر میشود، به میزان بیشتری خودشان را سانسور میکنند.
بنابراین چهرهای که این فعالان در فضای عمومی از خود به نمایش میگذارند، سنتیتر از آن چیزی است که این فعالان در داخل جنبش از خود نشان میدهند و حتی بیش از آن، سنتیتر از شیوه زندگی روزمره آنهاست. بنابراین، اینکه ناظران خارجی ارتباط بین دو جنبش زنان و دگرباشان را به خصوص در بین فعالان داخل کشور نمیبینند، به این معنا نیست که این ارتباط، به خصوص در سطح فردی، اصلاً وجود ندارد.
تشابههای فرهنگی و اجتماعی ترکیه و ایران زیاد است، پس چرا در ترکیه این دو جنبش ارتباط خوبی با هم دارند؟
بله، ترکیه به لحاظ فرهنگی تشابه زیادی با ایران دارد، اما دولت ترکیه کمتر از دولت ایران آزادیهای اجتماعی را محدود میکند و فعالان اجتماعی امکان فعالیت قانونی در زمینه مسائل دگرباشان جنسی را دارند.
قوانین ترکیه، نسبت به موضوع همجنسگرایان، سکوت اختیار کردهاند. این به جنبش دگرباشان جنسی، اجازه میدهد تا حضور فعالی در سطح جامعه داشته باشد.
دوجنسگرایان هم درون جامعه دگرباشان جنسی در ایران و هم در کلیت جامعه زنان و همچنین جامعه کلی ایرانی، پنهان ماندهاند و سکوت کردهاند. چه برنامهای برای کمک به آشکارتر کردن مشکلات این افراد و شکستن این سکوت دارید؟
ما در سایت دوجنسگرا تلاش داریم که به تنوع موجود در جامعه دگرباشان جنسی احترام بگذاریم و نه تنها آگاهی دگرباشان، خانواده، اطرافیانشان و در مجموع جامعه را افزایش دهیم، بلکه در آن واحد، فعالان اجتماعی را نسبت به این موضوعات حساس کنیم.
در حال حاضر بسیاری از فعالان و کارشناسان – گاه به صورت ناخودآگاه – به کلیشههای همجنسگراستیز، تراجنسیستیر و دوجنسگراستیز دامن میزنند یا وجود این افراد را نادیده میگیرند. تغییر این نگرش میتواند به دگرباشان جنسی جرات دهد تا راحتتر گرایش جنسیشان را بپذیرند و بتوانند آشکارا از آن صحبت کنند.
یکی از برنامههای ما، معرفی جنبش دوجنسگرایان در کشورهای مختلف از طریق معرفی نشریات و کتابهای منتشر شده در حوزه دوجنسگرایی است. امیدواریم در آینده نزدیک بتوانیم برای چند شماره، یک نشریه منظم در زمینه دوجنسگرایی منتشر کنیم و با انتشار پادکست و ویدیو، مخاطب بیشتری را جذب کنیم.
زنان در ایران، فارغ از آنکه چه گرایش جنسیای داشته باشند، محدودیتهای مختلف قانونی دارند. این محدودیتها در زندگی یک زن دگرباش جنسی چگونه تاثیر می گذارد؟
زنان اقلیتهای جنسی، مخصوصاً زنان دوجنسگرا فارغ از آنکه ممکن است قربانی تمامی قوانین ناعادلانهای باشند که دیگر زنان هم از آن رنج میبرند، قربانی قوانینی هم هستند که رابطه با همجنس را جرمانگاری میکند. از سویی دیگر، این قوانین رابطه خارج از ازدواج با جنس مخالف را نیز جرم تلقی کردهاند.
زنان دوجنسگرا ممکن است قربانی خشونت مردانی که با آنها در ارتباط هستند هم باشند. آنها هم مثل تمامی دگرباشان جنسی، ممکن است از سوی خانوادهشان طرد شوند.
در نهایت گاهی زنان همجنسگرا نیز نگرش مثبتی به دوجنسگرایان ندارند. بنابراین زنان دوجنسگرا، حتی از سوی شرکای جنسی همجنسشان نیز چندان مورد حمایت قرار نمیگیرند.
بهنظرتان وضعیت زنان دگرباش جنسی را چطور میتوان از لحاظ قانونی ارتقاء دارد؟
آنچه که بیش از سایر قوانین زندگی زنان دگرباش جنسی را تحت تاثیر قرار میدهد، موادی از قانون مجازات اسلامی است که رابطه با همجنس را جرم میشمارد. وجود این قوانین باعث شده که این زنان در یک وحشت دائمی از آشکار شدن روابطشان زندگی کنند.
این قوانین در آن واحد، نگرش منفی نسبت به دگرباشان جنسی را نیز بازتولید میکنند و باعث میشود تا تبعیض در سطوح مختلف، نه تنها از سوی بخشهای مختلف حاکمیت، بلکه از سوی جامعه و خانواده علیه دگرباشان جنسی اعمال شود و در نهایت دگرباشان جنسی از ترس افشا شدن گرایش جنسیشان، جرات کمک خواستن از کسی را هم نداشته باشند.
از سوی دیگر قوانین مرتبط با حجاب اجباری بر زندگی تراجنسیها و تراجنسیتیها بیشترین تاثیر را میگذارد و میتواند یکی از دلایل اصلیای باشد که آنها درنهایت تصمیم میگیرند تا به دنبال تغییر جنسیت بروند.
سازوکارهای حقوق بشر سازمان ملل، به شکلهای مختلف موضوع دگرباشان جنسی را ذکر کردهاند و در این زمینه، تذکرها و توصیههایی به دولت ایران دادند. بهنظرتان جایگاه دوجنسگرایان ایرانی در این میان حفظ شده است؟
یکی از مهمترین مشکلاتی که در سطح بینالمللی دوجنسگرایان با آن روبهرویند، این است که در عمل در سازمان ملل و سازمانهای دولتی و غیر دولتی که در زمینه حقوق دگرباشان جنسی فعالیت میکنند، دوجنسگرایان نادیده گرفته میشوند، یا تصور میشود که امکان آن را دارند که هویتشان را پنهان کنند و بنابراین در خطر نیستند.
نمونه بارز این مشکل، پناهجویان دوجنسگرایی هستند که در عمل ناچار میشوند تا خودشان را همجنسگرا معرفی کنند و بعد از آنکه گرایش جنسی آشکار میشود، دروغگو و فرصتطلب تلقی میشوند.
اگر سازمان ملل و دولتها و سازمانهای غیر دولتی غربی، شفافتر و قاطعتر از حقوق دوجنسگرایان در کنار حقوق همجنسگرایان و تراجنسیها حمایت کنند، قطعاً در تغییر نگرش سازمانهای غیردولتی و در نهایت مردم در کشورهایی مثل ایران نیز موثر خواهد بود.
خب این سوال پیش میآید، آیا سازمان ملل و دولتها و سازمانهای غیر دولتی غربی، به شرایط و وضعیت دوجنسگرایان و تراجنسیهای ایران آگاهی کافی دارند؟
خوشبختانه فعالیتهای ارزشمندی که در سالهای اخیر در زمینه مسائل تراجنسیها در ایران صورت گرفته، به بهبود شرایط آنها کمک کرده است، اما مشکل نادیده گرفتن دوجنسگرایان، یک مشکل جهانی است که محدود به ایران نمیشود.
خوشبختانه در سالهای اخیر، دوجنسگرایان در کشورهای مختلف برای اصلاح کلیشههای موجود در مورد دوجنسگرایی فعال شدهاند. امیدواریم سایت دوجنسگرا در پیوند با این جنبش جهانی، به دیده شدن دوجنسگرایان و همهجنسگرایان و بهبود شرایط ما، کمک کند.
بهنظرتان سازوکارهای حقوق بشر سازمان ملل متحد، گزارشهای احمد شهید، گزارش گر ویژه در موضوع جقوق بشر ایران، و توصیهها و تذکرهای دولتهای گوناگون جهان به دولت ایران، چطور میتواند بر وضعیت دگرباشان جنسی تاثیرگذار باشد؟
به صورت کلی فشارهای بینالمللی از یک سو میتواند باعث شود تا دولت ایران، فشار کمتری به دگرباشان جنسی وارد کند یا تلاش کند که این فشارها کمتر آشکار شود. از طرف دیگر میتواند به دگرباشان جنسی دلگرمی دهد یا حتی به صورت مستقیم به بهبود شرایطشان، مثلاً در زمینه پناهندگی منجر شود.
هرچند از سویی دیگر، دولت ایران مثل بسیاری از دولتها مثلاً در اروپای شرقی یا آفریقا، همواره فشارهای غرب در زمینه حقوق بشر، زنان و دگرباشان جنسی را نشانه تلاش غرب برای تحمیل ارزشهایش به دیگر کشورها خوانده و تلاش کرده فعالان این حوزهها را دستنشانده غرب و یا از خودبیگانه معرفی کند.
بااینوجود این به معنا نیست که سازمان ملل یا کشورهای غربی، نباید نقض حقوق بشر را در کشورهایی مانند ایران مورد انتقاد قرار دهند، بلکه ما به عنوان فعالان حقوق بشر باید از یک سو بر جهان شمول بودن اصول کلی حقوق بشر تاکید کنیم.
از سوی دیگر نشان دهیم که چه طور فرهنگ بومی ما، با برخی از این حقوق سازگاری داشته و بخشی از آنچه که ما امروز به عنوان فرهنگ بومی یا دینیمان میشناسیم، در واقع در دوره استعمار از فرهنگ غرب وام گرفته شده است. خوشبختانه در سالهای اخیر پژوهشهای تاریخی ارزشمندی درباره رابطه با همجنس یا دگرپوشی در تاریخ ایران و اسلام انجام شده است.
شعاری محبوب میگوید، حقوق بشر دگرباشان جنسی، حقوق بشر همه مردم است. شما فکر میکنید این شعار درست باشد؟
همانطور که انتظار داریم در بحث از حقوق بشر، حقوق زنان یا دگرباشان جنسی فراموش نشود، در بحث از حقوق زنان یا دگرباشان جنسی نیز انتظار میرود که اگر نمیتوان همیشه به حقوق همه طیفهای مختلف گرایشهای جنسی اشاره کرد، حداقل کلیشههای مختلف را علیه آنها بازتولید نکرد.
یا حداقل از گروههای به حاشیه رانده شده مثل زنان و دگرباشان جنسی انتظار میرود، خودشان عامل به حاشیه راندن بخشی از زنان یا بخشی از دگرباشان جنسی نباشند.
آینده دوجنسگرایان ایرانی را چگونه میبینید؟
در حالی که در سالهای اخیر گروههای مختلفی در زمینه حقوق دوجنسگرایان و همه جنسگرایان به زبانهای مختلف فعال شدهاند، در حال حاضر هنوز اطلاعات بسیار محدودی در این زمینه در فضای فارسی زبان وجود دارد که بسیاری از این اطلاعات موجود نیز دوجنسگراستیزند.
ما امیدواریم این سایت و فعالیت مشابه بتواند فضای گفتوگو در این زمینه را بین فعالان و در کل، در جامعه ایجاد کند. برای ما پذیرش وجود دوجنسگرایی و همه جنسگرایی بهخصوص از سوی خود دوجنسگرایان و همه جنسگرایان نخستین گام است.
امیدواریم بتدریج سازمانهای فعال در حوزه جنسیت، نگاه مثبتتری به تنوع جنس، جنسیت، گرایش و هویتهای جنسی پیدا کنند.